با دوست بزرگواری درباره زندگی های مجدد (تناسخ) گفتمان کردیم که این حاصل بحثمونه که اللبته پر واضحه که در دنیای نظر قطعیتی وجود نداره و این بحثا به معنی قبول داشتن یا قبول نداشتن این نظریات نیست، فقط جنبه مطرح کردن داره.
متاسفانه بحثمون ناتموم موند. داشتم فکر میکردم زمین که خلق شد اول طبیعت ایجاد شد همراه با حیوانات و گیاهان، بعد هبوط آدم رو داشتیم و الان زمین داره به سمت انفجار جمعیت انسانی و در عوض نابودی طبیعت پیش میره!
من- البته یه مساله دیگه ای هم هست که میشه غصه خیلی چیزا رو نخورد: اشکالی نداره ایشالا تو زندگی بعدی شرایط بهتری خواهی داشت!! این تناسخ هم شده یه جور راه فرار... :دی
دوست- :)) اتفاقاً خیلی سخته برای کسی که درک کنه. چون بار مسئولیت سنگینی داره. به این معنی که اگه بخوای زندگی بهتری در آینده داشته باشی باید فعلاً خیلی خوب و درستکار باشی.
م- بله. اگه مشکلتو در این مرحله حل نکنی همینطور تو مراحل بعدی تکرار میشه تا بالاخره موفق شی که ممکنه هیچوقت موفق نشی. واقعا ممکنه؟
د- آره
م- فکر کنید وقتی موفق شدی تازه قراره بشی مثلا یه گیاه (این البته نظریه منه که یعنی فقط وقتی موفق شدی میتونی جانور یا گیاه باشی). بعد اونایی که هیچوقت موفق نشن محکومن که واسه همیشه انسان بمونن! این نظریه من دقیقا ضد اشرف مخلوقات بودن انسانه ها!!
د- خب؟ بعد از گیاه شدن چی؟
م- نمیدونم. فکر کنم تو اون مرحله هم قراره باز یاد بگیری
د- صبر و سکوت حتمن، مثل درختها
م- یا مثلا ما قراره بپیوندیم به اون حلقه انرژی، چون تا وقتی انسانیم نمیتونیم اون بخش گیرنده بودن رو حذف کنیم (توضیح: در نظریه انرژی، طبیعت فقط دهنده انرژی هست ولی ما انسانها میتونیم هم گیرنده و هم دهنده انرژی باشیم)
د- همه یاید به حلقه ی انرژی برسند ؟
م- خب قراره به اصل برگردیم و اصل همون شعور کیهانی یا همون انرژیه
د- پس طبیعت نیست.
م- درسته. ولی چیزی که واضحه اینه که طبیعت بیش از ما انسانها به اصل نزدیکه. واسه همینه که فکر میکنم بعد از انسان بودن درخت میشیم. تجربه دهندگی (انرژی) محض ...