وقتی آدم به جایی میرسه که اشعارش ته میکشه، نمیدونم اسم این اتفاق رو دقیقا چی میشه گذاشت.
ای کاش کنار دریا بودم، دریایی که طوفانیه و آبش شن آلود. بدنم رو به آب میسپردم تا آب شن آلود بدنم رو به نرمی تازیانه بزنه ...
حیف که هوا سرده و من بیمارم و از همه بدتر اینکه همیشه عقلم سعی میکنه احساسم رو مجاب کنه!
ای کاش کنار دریا بودم، دریایی که طوفانیه و آبش شن آلود. بدنم رو به آب میسپردم تا آب شن آلود بدنم رو به نرمی تازیانه بزنه ...
حیف که هوا سرده و من بیمارم و از همه بدتر اینکه همیشه عقلم سعی میکنه احساسم رو مجاب کنه!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر