این موضوع ظاهرا یکی از عقاید نیچه بزرگوار بوده، نیچه بر این عقیده بوده که ریتم زندگی تو، همه تصمیماتی که می گیری، همه اتفاقاتی که برات میافته تا آخر دنیا قراره تکرار شه. بدین معنی که تو یکبار زندگت رو انتخاب می کنی و بعد همواره بر اساس همان الگوی انتخابی اولیه، زندگی خواهی کرد.
وقتی این جمله رو خوندم، اولین مطلبی که به نظرم رسید این بود که یک آدم تا چه حد میتونه وحشتناک به زندگی نگاه کنه. نیچه از بین تصویر هایی که می شد بر پایان یا ادامه زندگی در نظر گرفت، بدترین رو انتخاب کرده بود. فقط تصور اینکه قراره تو برای همیشه از یک اشتباه رنج ببری، آدمو به دیوونگی میرسونه. اما وقتی بیشتر فکر کردم، دیدم خیلی هم بد نیست چرا که باعث میشه تو همواره به دنبال بهترین الگوی تکراری باشی.
بارها با خودم فکر کردم اگه یه روز بفهمم فقط چند سال برای زندگی وقت دارم، چکار میکنم. شاید سفر، سفرهای زیاد. کاری که تو لیست برنامه هایی که الان در نظر دارم، تو ردیف های آخر قرار می گیره. به نظر میاد مفهومی به نام آینده نگری یا مصلحت بینی مثل طوقی مانع اوج آرزوها میشه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر